Coming home (بازگشت به خانه )

ساخت وبلاگ
After the storm (بعد از طوفان) فصل اول ، قسمت دومایمی کم کم حالش خوب میشه و با اسبش به جنگل میره پ دوباره پرش با اسب رو بعد از مدت ها تمرین میکنه و ثابت میکنه هارتلند نمرده و زنده است و درهای هارتلند رو به روی اسب ها باز میکنه ..وقتی لو تصمیم میگیره اسبی رو هنوز آماده نشده به صاحبش برگردونه ، کل شهرت مزرعه زیر سوال میره و بد ضربه ای به اونا وارد میشه..

Coming home (بازگشت به خانه )...
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 20:36

وقتی "تای" بچه بود برای دفاع از مادرش ، توسط ناپدریش مورد آزار و اذیت قرار میگیره.. این حادثه باعث شد تای دستگیر شه و به زندان نوجوانان منتقل بشه. در همین حال ماریون(مادر ایمی) اون رو یه مدت آزمایشی برای مزرعه داری به هارتلند میاره و تای هم کم کم از هارتلند خوشش میاد و تصمیم میگیره از اونجا لذت ببره ولی بعدها بعد از تموم شدن دوران مجازاتش تصمیم میگیره برای زندگی در کنار پدر واقعی خود به "کالگاری" بره. بعد از گذشت چندمدت و بازگشت به هارتلند . "جک" پدربزرگ ایمی ، اونو به چشم پسر خودش میبینه و بعد از گرفتن و دیپلم و تصمیم به خوندن دامپزشکی به اون افتخار میکنه. در طی داستان تای عاشق ایمی میشه   G Coming home (بازگشت به خانه )...ادامه مطلب
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 81 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

جک، پدربزرگ ایمی و لو هست و همچنین پدر ماریون . قبلا ستاره مسابقات سوارکاری (رودو) بوده و یک زمانی گاودار بوده. وقتی ماریون فوت میکنه هارتلند رو با کمک ایمی و تای تبدیل به یک مزرعه اسب داری میکنه و تصمیم میگیره همه چی رو دوباره از نو بسازه و کل خونواده رو یکجا جمع کنه.. 

Shaun johnston

Coming home (بازگشت به خانه )...
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 84 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

در واقع تیم پدر ایمی و لو هست. وقتی ایمی فقط پنج سالش بود و لو هم نوجوون بود تیم خونوادش رو ول کرد و رفت.. بعد از تصادف در یک مسابقه رودو ، و بعد از مجروح شدن تصمیم گرفت الکل و مواد مخدر رو کنار بذاره، بعد از فوت ماریون ، تصمیم میگیره به محلی بنام Big River Ranch بیاد تا با هارتلند همسایه بشه.  یعد از مرگ صاحب اصلی اونجا تصمیم میگیره اونجا رو بخره و رابطه ای نزدیک با دختر صاحب اونجا برقرار میکنه.. بعد از برگشت به هارتلند رابطه خوبی با دخترهاش برقرار میکنه ولی در طول داستان همیشه با جک پدرزنش مشکل داره و این جک رو دیوونه میکنه Chris Potter Coming home (بازگشت به خانه )...ادامه مطلب
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 82 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

سامانتا لوییس " لو " خواهر بزرگتر ایمی هستش که بعد از مرگ مادرش برای بازسازی هارتلند از شغلش توی نیویورک به هاتسون برمیگرده ، توی هارتلند با یه پسری به اسم "اسکات" که دامپزشکه آشنا میشه و رابطه برقرار میکنه که بعد از یه مدت از طریق "لیزا" با "پیتر" آشنا میشه و ارتباط پنهانی برقرار میکنند چون ممکن بود " جک " مخالفت کنه .. در طول داستان با پیتر ازدواج میکنه و به دبی میرن ولی اونجا احساس تنهایی میکنه و دوباره به هارتلند برمیگرده..   Michelle Morgan Coming home (بازگشت به خانه )...ادامه مطلب
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 75 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

لیزا یک زن سرمایه دار ثروتمنده و همچنین پرورش دهنده اسبه. اون برای کمک به ایمی برای رسیدگی به اسب ها به هارتلند میاد و دل جک رو میبره و عاشقش میشه.. در طول داستان اغلب به جنوب فرانسه میره و جک رو تنها میذاره ولی دوباره برمیگرده و رابطه اونا از نو سر میگیره

jessica steen

Coming home (بازگشت به خانه )...
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 74 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

پیتر شوهر لو ، مالک یک شرکت نفتی به اسم Pw هست که توسط جک تهدید میشه و لیزا اون رو با لو آشنا میکنه و مخفیانه باهم دوست میشن چون از مخالفت جک نگرانند. در وسط داستان با لو ازدواج میکنه و به دبی میرند ولی لو اونجا رو دوست نداره و برمیگرده به هارتلند . در حالیکه پیتر برای پدر شدن انتظار میکشه شرکت نفتیش ورشکست میشه.   Gabriel Hogan Coming home (بازگشت به خانه )...ادامه مطلب
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 71 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

جورجی وقتی فقط سه سالش بوده پدر و مادرش رو توی یک تصادف از دست میده و به خانواده های مختلفی سپرده میشه و عادت داشته از هرجایی فرار کنه ، درحالیکه فقط دوازده سال داره به اتاق زیر شیروونی خونواده فلمینگ پناه میاره و جک درخواست میده تا سرپرستی اون رو قبول کنه ولی بعلت شرایط درخواستش رد میشه و لو و پیتر تصمیم میگیرند تا سرپرست جورجی بشن.. در اولین حضورش در هارتلند عاشق یک اسب به اسم فونیکس(ققنوس)میشه.. و مالک اون میشه ..  Alisha Newton Coming home (بازگشت به خانه )...ادامه مطلب
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 75 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

"کیلب" یک کارگر ایرلند-کاناداییه که توسط جک ، چهار ماه بعد از تای استخدام میشه. خیلی پسر شلخته ایه که بعد از یک مدت وارد رابطه تای و ایمی میشه و برای یک مدت خیلی کوتاهی با ایمی دوست میشه ولی خیلی سریع ایمی کات میکنه و برمیگرده پیش تای. و کیلب هم عاشق دختری به اسم "اشلی" میشه و ازدواج میکنه . 

Kerry James 

Coming home (بازگشت به خانه )...
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 80 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33

"مالوری" یک دوست خونوداگیه که رفت و آمد زیادی با خانواده فلمینگ داره . مالوری دختر یک خواننده  کانادایه (جورج کانیون) ولی موسیقی اونو بشدت آزار میده . مالوری به عنوان یک دختر پرحرف شناخته میشه و سعی میکنه تو کارای همه سرک بکشه از روی کنجکاوی ، که خودش رو همش توی دردسر میندازه. وسطای داستان اون عاشق پسری به اسم " جِیک" میشه ..  Jessica Amlee   Coming home (بازگشت به خانه )...ادامه مطلب
ما را در سایت Coming home (بازگشت به خانه ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : heartlandseries بازدید : 70 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 21:33